استاد فیرحی ؛ میراث دار دو سنت
ابراهیم عباسی
گروه علوم سیاسی دانشگاه شیراز
e.abbassi.ir@gmail.com
رفتن دکتر فیرحی چنان دلخراش است که باور کردن آن سخت مینماید. چرا که انسان، همیشه او و لبخندهای همیشگیاش را با خود همراه دارد و تواضعش، هر کس را به فروتنی وامیداشت. این رفتن نابهنگام، آدمی را به تامل و تالم واداشته و پرسشهای مهمی مطرح میکند؛ پرسشهایی از اینکه چطور کسانی که دل در گرو ایران دارند و از همه زندگی خود میگذرند و با تلاشی سخت در یک افقی بلند و ساختار فکری منسجم، پروژۀ فکری خود را دنبال میکنند روزگار نیز با آنها سر ستیز دارد. گویی جامعه ایرانی چنان در گرفتاریهای خود غرق شدهاست که دیگر گنجایش تئوریپردزانی که برای زیست سالم سیاسی آنها از جان گذشتگی میکنند نیز ندارد. او در زمانی که کم مایگی و میان مایهگی ما را احاطه کرده، در عمیقتر شدن می کوشید. در جامعه علمی نماینده سنت حوزوی و پژوهش آکادمیک بود. دو وجهی که به او، شخصیتی ممتاز بخشیده بود. آثار او در ساحت عمل نیز تاثیر فراوان داشت.
دکتر فیرحی را حداقل در دو دههای که میشناختم استادی دلسوز، عالمی ممتاز، انسانی متواضع و دینداری روشنفکر یافتم که تمام وجود و حتی زندگی شخصی را بر سر تلاشهای فکری خود گذاشت و در پیوند فقه سیاسی و زندگی مدنی ایرانیان تلاش فراوان نمود. او در پی ترکیب سنت اسلامی –ایرانی با دنیای مدرن بود و در افق فکری خود حکمرانی مطلوب امروز را در این دو سنت و بازخوانی آنها جستجو میکرد. جامعه ایرانی که همزمان سه پروژه فکری ایرانشهری، تقلید کامل تمدن غربی و پیوند بین سنت و تجدد را دنبال میکند پروژۀ فیرحی را سخت دنبال مینمود و با آن احساس همذاتپنداری میکرد. استاد فیرحی به دانشجویان خود بر بومینگری و بومیاندیشی در متون اسلامی و ایرانی تاکید مینمود. او به تضادها و شکافهای جامعه ایرانی و ایدئولوژیهای موجود در آن پی بردهبود و سعی در متوازن کردن و کاهش تنشهای ناشی از آن داشت. زمانه را دریافته بود و برای زیستی دموکراتیک با پشتوانه مذهبی از طریق ارائه یک الگوی عملی، حکمرانی مطلوب را برای ایرانیان دنبال میکرد. به شدت، گذر این الگو را از طریق تاریخ ایران جستجو میکرد و اهمیت بسیار زیاد به دادههای تاریخی در تحلیلهای خود داشت. نگرش تاریخمند او به گزارههای سیاسی و فقهی و حقوقی، روشنمدی خاصی به آثارش دادهاست. در بعد دیگر و همسو با اندیشههای خود، صلحگستری و صلحپژوهی را دنبال میکرد و تواضع در شنیدن انتقادات و اندیشههای متفاوت با رویکرد علمی خود داشت.
امید است در فقدان او دانشجویان و رهروان مکتبش در پاردایمی که ایجاد کرده بود پروژه فکری این استاد برجسته را دنبال کنند تا بر نسل امروز و فردای ایرانی، بار سخت اعوجاجات ذهنی هموار گردد. بدون تردید این ضایعهای دردناک برای جامعه علمی کشور بویژه برای اساتید و دانشجویان علوم سیاسی و حقوق عمومی خواهد بود.